سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اى پسر آدم اندوه روز نیامده‏ات را بر روز آمده‏ات میفزا که اگر فردا از عمر تو ماند ، خدا روزى تو را در آن رساند . [نهج البلاغه]
کارشناس رسمی دادگستری
ویژه نامه اى به مناسبت سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت

ویژه نامه اى به مناسبت سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت

نهم ربیع الاول سال 260 هجرى قمرى


پس از ولادت امام زمان‏ علیه السلام به دلیل شرایط سیاسى آن دوران تولد ایشان در
زیر پرده کتمان پوشیده ماند. امام حسن عسکرى‏ علیه السلام ‏تولّد فرزند خویش را جز
به اصحاب خاص خود در میان ننهاد. امامت ایشان بنا به حدیثهاى بسیارى بود که از
پیامبر (ص) و امامان پیشین

روایت شده بود. امام زمان (عج) پس از آنکه بر بدن گرامى
پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد. سبب پنهان شدن آن حضرت این بود که خلیفه
هاى عباسى تصمیم به کشتن او داشتند. در روایتى ‏از کتاب غیبت، از عدّه‏ اى از اصحاب
امام عسکرى نقل شده است که‏ گفتند: "نزد امام عسکرى ‏علیه السلام گرد آمده بودیم و
از وى در باره حجّت ‏و پیشواى پس از او پرسش مى ‏کردیم. در مجلس او چهل مرد
حضورداشتند. عثمان بن سعید بن عمر عمرى در برابر آن‏حضرت بر پا خاست ‏و گفت: فرزند
رسول خدا! مى‏ خواهم در باره مطلبى از شما سؤال کنم که‏ خود بدان داناتر از من
هستى. امام به او فرمود: بنشین عثمان! عثمان ناراحت‏ و خشمگین برخاست تا خارج شود.
امّا آن‏حضرت فرمود: کسى بیرون ‏نرود. هیچ کدام از ما بیرون نرفتیم. تا پس از ساعتى
که امام، عثمان را با صداى رسا ندا داد. عثمان روى پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا
شما را به خاطر مطلبى که آمده ‏اید، آگهى دهم؟ همه گفتند: آرى اى فرزند رسول خدا!
فرمود: شما آمده ‏اید تا درباره حجّت پس از من سؤال کنید: همه گفتند: آرى. ناگهان
پسرى را دیدیم مثل پاره ماه، شبیه ‏تر از هرکسى به امام عسکرى! فرمود: این پس از من
پیشواى شماست و جانشین ‏من بر شما. او را فرمان برید و پس از من به تفرقه دچار
نشوید که در دین ‏خویش به هلاکت افتید. بدانید که شما پس از این روز او را نخواهید
دید تا عمرش کامل گردد. از عثمان بن سعید آنچه را مى‏ گوید بپذیرید و فرمان‏ او را
اطاعت کنید. که او جانشین امام شماست و کار به دست اوست".

دوره امامت، چگونه آغاز شد؟

خلفاى عبّاسى بنا بر عادت معمول خویش، هر گاه فرصتى براى کشتن ‏اولیاء اللَّه مى
‏یافتند، فوراً آنها را به زهر از پاى در مى ‏آوردند. معتصم نیز، امام حسن عسکرى
‏علیه السلام را به زهر شهید کرد و سپس درصدد یافتن فرزندِ آن‏حضرت بر آمد تا او را
نیز از میان بردارد و به خیال‏ خویش دنباله امامت را نیست و نابود گرداند. معتصم
عده ‏اى را به خانه امام فرستاد تا هر که و هر چه در آنجاست ‏توقیف کنند. احمد بن
عبد اللَّه بن ‏یحیى بن خاقان پسر وزیر معتصم در این باره مى ‏گوید: چون امام حسن
عسکرى بیمار شد. پدرم به من پیغام داد که امام بیمار شده. آنگاه خود همان لحظه سوار
شد و به دارالخلافه رفت و سپس باپنج نفر از خادمان ‏معتصم شتابان بازگشت. همه آنان
‏از افراد مورد وثوق و خواص خلیفه بودند. یکى از آنها هم "نحریر" بود. پدرم ‏به
آنها دستور داده بود در خانه حسن بن على باشند و اوضاع و احوال او رازیر نظر
بگیرند. همچنین در پى عده ‏اى از پزشکان فرستاده بود و به آنان ‏دستور داده بود که
در خانه امام حسن عسکرى رفت و آمد کنند و هر بام ‏وشام از او پرستارى و مراقبت
کنند. چون دو روز از این ماجرا گذشت، کسى نزد پدرم آمد و به وى خبرداد که آن‏حضرت
بیمارى ‏اش شدت یافته و ضعیف شده است. پدرم ‏سوار شد و به خانه آن‏حضرت رفت و به
پزشکان دستور داد بخوبى حال ‏آن‏حضرت را تحت نظر بگیرند. همچنین در پى قاضى القضات
فرستاد و به‏ او دستور داد که پیش او بیاید و ده تن از کسانى را که به دین و
امانتدارى ‏و پرهیز گارى آنان مطمئن است، انتخاب کند و با خود بیاورد. آنگاه‏ تمام
آنها را به خانه امام حسن فرستاد و بدیشان تکلیف کرد که شبانه روز همانجا بمانند.
آنها در آنجا بودند تا آنکه امام حسن عسکرى ‏علیه السلام ‏درگذشت. رحلت او چند روز
گذشته از ماه ربیع الاوّل سال 260 واقع‏ شد. با رحلت او سامراء یکصدا ناله بر مى
‏آورد که ابن الرضا از دنیا رفت. خلیفه عدّه ‏اى را به خانه آن‏حضرت فرستاد تا خانه
و اتاقها را بازرسى‏ کنند و هر آنچه در خانه است مهر و موم نمایند و نشان فرزند
آن‏حضرت ‏را بجویند. بدین گونه قدرت جاهلى و استکبارى مى ‏کوشید، ریشه ‏هاى امامت
را از بیخ برکند و حرکت اصیل مکتبى را دستخوش نابودى سازد. امّا به ‏مقصود خود نایل
نیامدند که دست خداوند بر فراز دستان آنها بود.

یرِیدُونَ أَن یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا
أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ‏الْکَافِرُونَ؛ "

خواهند پرتو خدا را با دهان هاى خویش فرو نشانند امّاخداوند چنین نخواهد مگر
آنکه پرتو خویش را به انجام رساند، هر چند که ‏کافران نا خوش دارند."

پنهان بودن میلاد حجّت اللَّه:

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مهدى از فرزندان من است، نامش نام من (م ح م د) و کنیه
اش کنیه من (ابوالقاسم) مى باشد، ‌در صورت و سیرت از همه کس به من شبیه تر است.
براى او غیبتى است که در آن مردم دچار حیرت مى گردند و بسیارى از دسته ها و گروههاى
مردم، گمراه مى شوند، آنگاه مانند ستاره تابانى از پرده غیبت بدر آید و زمین را پر
از عدل و داد کند آن چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.

نام امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف

از جمله القاب شریف آن حضرت مهدی، قائم، منتظر، خاتم، حجه، صاحب و منصور است؛ که
با بیان احادیث معصومین (ع)، وجه تناسب برخى از این لقبها با وجود مبارکش بیان مى
گردد.

1- مهدى

از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که فرمود: هنگامى که قائم قیام نماید،
بار دیگر مردم را به اسلام دعوت مى کند و به احکام از بین رفته و فراموش شده آن
آشنا مى گرداند و چون از جانب خداوند به امور گمشده و از میان رفته راهنمایى مى
شود،‌ او را مهدى مى گویند.

2- قائم

ابوحمزه ثمالى گوید: از حضرت امام محمد باقر (ع) پرسیدم: اى پسر رسول خدا! مگر
همه شما ائمه، قائم به حق نیستید؟ فرمود: بلى. عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (ع)
قائم نامیده شده است؟‌ فرمود: چون جد م امام حسین (ع) به شهادت رسید،‌ صداى ناله
فرشتگان برخاست و به شدت به درگاه الهى گریستند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلین
بهترین بندگان و زاده اشرف مخلوقات و برگزیده آفرید گانت را به حال خود مى گذاری؟
خداوند به آنها وحى فرستا د که اى فرشتگان من آرام گیرید، ‌به عزت و جلالم
سوگند،‌از آنها انتقام خواهم گرفت، هر چند بعد از گذشت زمانها باشد. آنگاه پروردگار
عالم، امامان از اولاد امام حسین (ع) را به آنها نشان داد و فرشتگان از دیدن آنان
مسرور گشتند. ناگاه دیدند یکى از آنها ایستاده است و نماز مى گزارد. خداوند فرمود:
به وسیله این قائم از آنها انتقام مى گیرم.

صقربن دلف مى گوید به امام محمد تقى (ع) گفتم: اى فرزند رسول خدا! چرا آن حضرت
را قائم مى گویند؟ ‌امام در پاسخ فرمودند: زیرا آن حضرت بعد از آن که نامش از
خاطرها فراموش مى شود و اکثر معتقدین به امامتش از دین خدا بر مى گردند، قیام مى
کند.

از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که فرمود: آن حضرت را به جهت این که براساس
حق قیام مى کند، ‌قائم مى نامند.

3- منتظر

صقربن دلف از امام جواد (ع) پرسید: چرا آن حضرت را منتظر مى گویند؟‌ فرمود: چون
براى مدتى طولانى غیبت مى نماید. افراد با اخلاص منتظر ظهورش خواهند بود. و اهل شک
و تردید وجود وى را انکار مى کنند. و منکران چون یادى ا زاو مى شود تمسخرمى کنند!
کسانى که وقت ظهور را تعیین مى کنند، دروغ مى گویند، ‌شتاب کنند گان به هلاکت مى
رسند و آنها که در مقام تسلیم هستند، ‌رستگارى مى یابند.

4- منصور

از امام محمد باقر (ع) روایت شده است که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه و من قتل
مظلوما (و آن کس که به ستم کشته شده است) فرمود: او حسین بن على (ع) است. و در مورد
بقیه آیه فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فى القتل انه کان منصورا (براى ولى او
سلطه (حق قصاص) قرار دادیم پس در کشتن زیاده روى نکنید چون او منصور (مورد حمایت)
است) فرمود: خداوند مهدى را منصور نامید.

نهى از بردن نام حضرت

از ابوهاشم جعفرى نقل است که گوید: شنیدم حضرت امام على النقى (ع) مى فرمود:
جانشین من فرزندم حسن است. ولى چگونه خواهد بود براى شما وضع جانشین او؟!

گفتم: چرا فدایت گردم؟!

فرمود: شما او را نمى بینید و بر شما روا نیست که نام او را ببرید.

گفتم: پس چگونه ا ز او یاد کنیم؟

فرمود: بگویید حجت از آل محمد که درود و سلام خدا بر او باد.

پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: مهدى مردى از فرزندان من است. رنگ پوست او، رنگ نژاد
عرب و اندامش چون اندام فرزندان حضرت یعقوب (ع) (قوى و بلند قامت) است و خالى بر
گونه راست او مى باشد.

امام زمان (عج) در روایات معصومین (ع):

على بن جعفر از برادرش حضرت امام کاظم (ع) پرسید: تفسیر آیه «قل ارایتم ان اصبح
ماوکم غورا فمن یاتیکم بماء معین» (بگو: به من خبر دهید اگر آبهاى (سرزمین) شما در
زمین فرو رود، چه کسى مى تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟ (‌سوره
ملک،آیه30)

حضرت فرمود: یعنى هرگاه امام خود را از دست بدهید و دیگر او را نبینید،‌ چه
خواهید کرد؟!

غیبت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف

براى امام زمان (عج) دو غیبت است، غیبت صغرى و غیبت کبری، غیبت صغرى از آغاز
امامت آن حضرت، سال 260 شروع مى شود و تا نزدیک به هفتاد سال ادامه مى یابد و پس از
آن غیبت کبرى آغاز مى شو دکه تاکنون ادامه دارد. در زمان غیبت صغری، چهار نفر نایب
مخصوص، واسطه میان آن حضرت و شیعیان بودند. اسامى آنان به ترتیب زیر است:

1- ابوعمرو عثمان بن سعید العمری، وى از یازده سالگى در خدمت امام هادی(ع) بوده
و از طرف آن حضرت و بعد از سوى امام حسن عسکرى (ع) و سپس امام زمان عجل الله تعالى
فرجه الشریف، وکالت داشته است. مدت نیابت او ازامام زمان (ع) حدود 5 سال بوده
است.

2- ابوجعفر محمدبن عثمان العمرى که حدود 40 سال نایب امام زمان (ع) بوده و در
سال 304 یا 305 هـ ق از دنیا رفته است.

3- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى که تا سال 326 هـ ق درحدود23 سال نایب حضرت
بوده است.

4- ابوالحسن على بن محمد سمری، وى تا ماه شعبان سال 329 هـ ق به مدت 3 سال نایب
امام زمان (ع) بوده است و چند روز قبل از وفات او این توقیع از جانب آن حضرت برایش
ارسال شد:

بسم الله الرحمن الرحیم، یا على بن محمد السمری! اعظم الله اجر اخوانک فیک:‌
فانک میت ما بینک و بین سته ایام؛‌فاجمع امرک و لا توص الى احد، فیقوم مقامک بعد
وفاتک فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى ذکره و ذلک بعد طول
الامد و قسوه القلب و امتلاء الارض جوراً....... (بحارالانوار. ج 51، ص 361، ح 7،
به نقل از غیبت شیخ طوسى و کمال الدین )

بسم الله الرحمن الرحیم.

اى على بن محمد سمری! خداوند در مرگ تو به برادرانت پاداش فراوان عطا فرماید،
چرا که تو تا شش روز دیگر خواهى مرد، پس به کارهاى خود رسیدگى کن و به هیچ کس به
عنوان جانشین خود وصیت منما که غیبت کامل واقع شده است، و من ظهور نخواهم کرد مگر
بعد از اذن پروردگار عالم، و این بعد از گذشت زمانهاى طولانى و سنگ دل شدن مردم و
پر شدن زمین از ستم خواهد بود.

حفظ دین در زمان غیبت

قال موسى بن جعفر(ع) طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبنا فى غیبه قائمنا الثابتین على
موالاتنا و البراءه من اعدائنا، اولئک منا و نحن منهم، قد رضوا بنا ائمه و رضینا
بهم شیعه و طوبى لهم،‌ هم و الله معنا فى درجتنا یوم القیامه. (بحارالانوار. ج 51،
ص 154، ح 4، به نقل از کمال الدین و عیون اخبارالرضا)

حضرت امام موسى کاظم (ع) فرمود: خوشا به حال آن دسته از شیعیان ما که در غیبت
قائم ما به دوستى ما چنگ مى زنند و بر محبت ما ثابت مى مانند و از دشمنان ما بیزارى
مى جویند. آنها از ما و ما از آنها هستیم. آنها به ما به عنوان امامانشان د لبسته
اند و ما نیز از آنها خشنود مى باشیم. خوشا به حال آنان! به خدا قسم، آنان روز
قیامت در درجه ما خواهند بود.

فضیلت شیعیان در زمان غیبت

از حضرت عبدالعظیم حسنى نقل شده است که گفت:‌حضرت امام جواد (ع) فرمود: بهترین
کارهاى شیعیان ما، انتظار فرج امام زمان است.

ورد فى التوقیع بخط مولانا صاحب الزمان (ع) ... اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان
ذلک فرجکم.... (بحارالانوار. ج 51، ص 154، ح 4، به نقل از کمال الدین و عیون
اخبارالرضا)

در توقیعى که به خط امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف نوشته شده، آمده است:
براى تعجیل فرج، بسیار دعا کنید، ‌زیرا خود دعا کردن براى تعجیل فرج، فرج است.

انتظار فرج

مرحوم سید بن طاووس در کتاب مهج الدعوات از حضرت صادق (ع) روایت مى کند که آن
حضرت فرمودند:

به زودى به شبهاتى برخورد مى کنید بدون این که دسترسى به دانش و یا امام هدایت
کننده داشته باشید، هیچ کس ازاین شبهه ها نجات نمى یابد، مگر آن کس که دعا کند به
دعاى غریق؛ راوى پرسید: دعاى غریق چیست؟‌حضرت فرمودند:

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبى على دینک. (صحیفه مبارکه
مهدیه، ص 221، به نقل از مهج الدعوات، ص 396)

زراره از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند: چون زمان غیبت را درک
کردى همواره این دعا را بخوان:

اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنى رسولک فانک
ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن
دینى. (بحارالانوار. ج 52، ص 147-146، ح70 ، به نقل از اصول کافى و کمال الدین)

توسل به امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف

در توقیعى که از ناحیه مقدسه امام زمان (ع) براى مرحوم شیخ مفید نوشته شده، آمده
است:

..... انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم اللاواء
واصطلمکم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله.... (بحارالانوار. ج 53، ص 175، به نقل از
احتجاج طبرسی)

ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم و اگر جز
این بود،‌ از هر سو گرفتارى به شما رو مى آورد و دشمنان، شما را از میان مى بردند،‌
پس تقواى الهى پیشه سازید.


کلمات کلیدی: امامت، ولایت


نوشته شده توسط جلیل نمازی 88/5/16:: 9:0 صبح     |     () نظر